تیک...تاک...
تیک...تاک...ساعت منجمد شده از زمهریر نبودنت...
یاردبستانی..!!!
ن : شیرین حال کوئی ت : سه شنبه 7 آبان 1392 ز : 12:11 | +

آنگاه که در دشت بی فرهنگی ما،

فریاد یاران دبستانی قطره اشکی را از گونه جماعت سترد

تا مرهم زخمهای دیرینه باشد

آنگاه که حضور گرم شما پیام مهر و همدردی،

 پیام صفا،

پیام یکرنگ دلها در سکوت دردها بود

دردهای نا هم آواز حنجره ها

در سکوت همگامی ها را آفریدن آغاز کرد

تا ذره ای از همدردی و شاید نقطه ای از التیام بر درد او و تو و من باشد.

در دوباره ای از دوباره ها

ما را از هجوم سودجویان فرصت طلب نیز امان نبود.

هجوم، هجوم تازه ای نبود

سود خود زین سودا جویندگان

       از آب گل آلود آن دریای مواج طلب صید ماهیان درشت دارند، از کیلومترها فاصله

 از کیلومترها فاصله

آه صیاد بر ساحل آرام اقیانوس بنشسته

دام خود در خیال گسترده تا دریاها و دریاهای دور

از کیلومترها فاصله چگونه رویای صیدی داری

صیادان به ساحل آرام به زبان دیگر سخن می گویند

آنان تحمیل خویش را تا دموکراسی  معنا می کنند

 آن کودکان مترود با فریاد نقشه تحمیل خود به جماعت دارند

و سکوت جماعت گوش کرشان را نمی آزارد

 با تو که نگاه سرخت گواه فرق تو با نگاه سبز ماست

با تو که گلویت پاره رویای یک صندلی در فرداست

دزد جماعت

تو که نامت ننگ است

 و سکه ات را به نام دیگران ضرب می زنی

تو که یکسر یکی و

- ز جمع بیگانه -

جماعت چشمها را بست

تا افتخار دیدارت را به تأسف بنشیند

ما را با تو سخنی هست

به دریا برو

با اینهمه شهامت به دریا برو

که بقول فروغ

" هیچ صیادی از جوی حقیری که به گودالی می ریزد مرواریدی صید نخواهد کرد"

گرچه می دانی و می دانم

"به دریا در منافع بی شمار است

و گر خواهی سلامت بر کنار است"


.:: ::.


Powered By LOXBLOG.COM Copyright © by shirinkarimi
This Template By Theme-Designer.Com